حکمت شماره ۷۰: روانشناسی جاهل
- سیداسلام هاشمی مقدم
- حکمت
حکمت شماره ۷۰: روانشناسی جاهل
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا [یُرَى الْجَاهِلُ] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.
و درود خدا بر او، فرمود: نادان را یا تندرو یا کند رو مى بینى.
افراط و تفریط نشانه جهل است:
امام در این کلام حکمت آمیز به مسئله مهمى اشاره کرده که سراسر زندگى انسان ها را در بر مى گیرد، مى فرماید: «همیشه جاهل را یا افراط گر مى بینى و یا تفریط کار»; (لاَ تَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً).
راه صحیح به سوى مقصد راه مستقیم است که ما پیوسته در نمازها هر روز خدا را مى خوانیم تا ما را بر آن راه ثابت بدارد. در اطراف راه مستقیم خطوط انحرافى فراوانى هست که پیدا کردن راه مستقیم از میان آن خطوط نیاز به دقت و علم و دانش دارد. به همین دلیل، جاهل غالبا گرفتار خطوط انحرافى یا در جانب زیاده روى مى گردد و یا در سوى کوتاهى و کندروى. این مسئله در تمام شئون زندگى اعم از فردى و اجتماعى و سیاسى و غیر آن دیده مى شود; مثلاً حفظ ناموس و پاسدارى آن از هرگونه انحراف یک فضیلت است ولى افراد جاهل گاهى به طرف افراط کشیده مى شوند و با وسواس هر حرکتى از همسر خود را زیر نظر مى گیرند و با نگاه اتهام و گمان سوء به او نگاه مى کنند به طورى که زندگى براى آنها تبدیل به دوزخى مى شود و گاه هیچ گونه نظارتى بر وضع خانه و همسر خود ندارند که کجا رفت و آمد و با چه کسى صحبت مى کند و امثال آن.
در مسائل بهداشتى فرد جاهل گاه چنان گرفتار افراط مى شود که دست به سوى هیچ آب و غذایى نمى برد به گمان این که همه آنها آلوده است، در هیچ مهمانى شرکت نمى کند، هیچ هدیه اى را نمى پذیرد و باید تنها خودش غذاى خویش را تهیه کند و گاه در جهت مخالف قرار مى گیرد و فرقى میان آلوده و غیر آلوده، بیمار مسرى و غیر بیمار نمى گذارد.
بعضى از شارحان، این مطلب را با موضوع عدالت در مسائل اخلاقى پیوند زده و گفته اند: همیشه فضایل اخلاقى حد وسط در میان دو دسته از رذایل است: شجاعت حد اعتدالى است که در میان صفت تهور (بى باکى) و جبن (ترس و بزدلى) قرار گرفته است. عالم به سراغ حد وسط و جاهل یا در طرف افراط قرار مى گیرد و یا در جانب تفریط و همچنین سخاوت حد اعتدال میان بخل و اسراف است همان گونه که قرآن مجید خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «(وَلا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً); هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرو مانى».(۱)
در مسائل مربوط به اعتقادات، گروهى از جاهلان درباره عظمت على(علیه السلام) چنان افراط کردند که قائل به الوهیت و خدایى او شده و گروه دیگر چنان کوتاه آمدند که در صف ناصبان قرار گرفتند و به یقین هر دو گروه گمراهند. خط صحیح همان پذیرش ولایت به معناى امام مفترض الطاعه بودن است.
در خطبه ۱۲۷ نیز این مطلب به صورت شفاف و روشن آمده است: «وَسَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَمُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ; به زودى دو گروه در مورد من هلاک و گمراه مى شوند: دوست افراطى که محبتش او را به غیر حق (غلو) مى کشاند و دشمن افراطى که به سبب دشمنى قدم در غیر حق مى نهد (و مرا کافر خطاب مى کند).
سپس افزود: «وَخَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالاً النَّمَطُ الاَْوْسَطُ فَالْزَمُوهُ; بهترین مردم درباره من گروه میانه رو هستند از آنان جدا نشوید».
در بحارالانوار نیز آمده است که امیر مؤمنان على(علیه السلام) فرمود: «أَلاَ إِنَّ خَیْرَ شِیعَتِی النَّمَطُ الاَْوْسَطُ إِلَیْهِمْ یَرْجِعُ الْغَالِی وَبِهِمْ یَلْحَقُ التَّالِی; بهترین شیعیان من گروه میانه رو هستند، غلو کننده باید به سوى آنان باز گردد و کوتاهى کننده عقب افتاده باید (شتاب کند و) به آنها ملحق شود».(۲)
با دقت به جوامع بشرى مى بینیم که غالب نابسامانى ها بر سر افراط و تفریط هاست که زاییده جهل و نادانى است; گاه آن چنان در مسائل اقتصادى قائل به آزادى مى شوند که فرآیند آن نظام سرمایه دارى ظالم است و گاه چنان سلب آزادى مى کنند که نتیجه آن نظام کمونیسم و گرفتارى هاى آن است، مهم یافتن خط اعتدال و ثابت ماندن بر آن است.
در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که در روز قیامت حاکمى (از حاکمان مسلمین) را مى آورند که بیش از آنچه خداوند دستور داده عمل کرده، خداوند به او مى گوید: بنده من چرا بیش از آنچه باید تازیانه بزنى زدى؟ عرض مى کند: من براى غضب تو غضب ناک شدم. به او گفته مى شود: آیا سزاوار است غضب تو شدیدتر از غضب من باشد؟ سپس حاکم دیگرى را مى آورند که کوتاهى کرده خداوند به او مى فرماید: چرا در برابر آنچه به تو امر کرده بودم کوتاهى کردى؟ عرض مى کند: پروردگارا من به او رحم کردم؟ به او گفته مى شود: آیا رحمت تو از رحمت من وسیع تر است؟ سپس هر دو را به سوى دوزخ مى برند(۳).
*****
پی نوشت:
(۱). اسراء، آیه ۲۹.
(۲). بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۷۸، ح ۷.
(۳). شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج ۸، ص ۲۴۷.
- برگرفته از کتاب پیام امام امیرالمومنین(ع) شرح آیت الله مکارم شیرازی بر نهج البلاغه.